کلوزآپ؛ یک شدت سینماتیک؟! بیایید از همین اواخر بیاغازیم؛ دقایق پایانی «کنکن کوچولو»: فرمانده، کج و معوج، رو به لنز دوربین، خیره به خارج از کادر. چه میبیند؟ پف زیر چشمها، چشمهای سرخ و نگاهی جستجوگر. این چیزی است که ما میبینیم. نمای دیگر، نقطهدید او: نگاه سرد شیطان که از رو نمیرود. نگاهی نفوذناپذیر، نگاه نامشخص یک دیوانه. قدرت از آن کیست اینجا؟ فرمانده به همراه دستیار پا به فرار میگذارند. منظره باز میگردد؛ اما بیاثر. دیگر هیچ دشتی، به اندازه آن «منظره شیطانی»، آن کلوزآپ دیوانه اثر نمیکند. آیا این سینماست در نابترین حال خود؟ در نگاه فرمانده، دیوانه خواستنی بود. اما با فرار فرمانده، او که شیطان باشد، دستنیافتنی شد؛ ماورایی و در هالهای از ابهام. اپشتاین سالها پیش نام این نیروی ماورایی را گذاشتهبود: «فوتوژنی»؛ ابژهای مرموز که کل فیلم را تحت شعاع خود قرار میدهد؛ واقعیت را از هرگونه بیانگری تهی میکند و واقعیتی فوتوژنیک را جایگزین. چطور باید با این واقعیت کنار میآمدیم که یک معلول ذهنی مسبب جنایات است جز با معمای فوتوژنی؟ فیلمهای اپشتاین اینگونه بودند، و فیلمهای بسیاری در آغاز سینما. سینمایی اولیه که درس روایت را مثل بسیاری از فیلمهای امروز به «دلالتگری» صرف نفروخته بود. «سینمای فردا»، سینمای امروز، سینمایی پیچیده و شخصی، این بود آن وعدهای که تروفو به سینما داد؟ «موج نو» همواره پیشگو بود و کمخطا. سینمای امروز، دلخوشی ما، آیزنشتین را با فوتوژنی گره میزند؛ پلاستیک (متکی به کمپوزیسیونهای معمارانه) را با فوتوژنیک، و از رهگذر آن سینمایی دیگر خلق میکند. کلوزآپهای سایکوتیک برگمان هم اندازه شدت دارند که کلوزآپهای فوتوژنیک پی.تی اندرسون. با این تفاوت که اگر اپشتاین از مخاطب میخواست: «تنها ببیند و عاشقشود»، برگمان همزمان از او میخواست: «ببیند و بخواند و تأمل کند»… تاریخ نقادی گسترده است. و شیفتگیها نسبت به هر ابژهای در قالب نامه، حکایت و البته فیلمسازی به زبان و بیان درآمدهاند. کلوزآپی از «دخترِ بیکسوکارِ کلوچهفروش در مونسیو» (اریک رومر)، کلوزآپهای سینما دِ لوک (کاراکس)، شیفتگی همزمان مارک راپاپورت و فیلیپ گرل به جین سیبرگ، تنها جزئی از هزاراناند. قصد این پرونده نیز بررسی این هزار نیست. بازیافت کلوزآپی جانکاه از لابهلای هزار است؛ آنکه در یکآن همه را کنار میزند، تمرینی برای مواجهه با این «شدت»: انوش دلاوری (آدلهاید،1970)، بنفشه جوکار (خون پلید،1986)، مسعود مشایخیراد (انسانیت،1999)، مجید فخریان (منیلمونتان،1926)، رضا غیاث (هاراکیری،1962)، سعید درانی (خاطرات جنایت،2003)، امیرعلی حفیظی (جریانهای عشق،1984) کلوزآپ خود را به اشتراک گذاشتهاند.
خرداد و تیر 1397